نویسنده : Mohammadreza
تاریخ : سه شنبه 2 دی 1393
|
پسری دخترزیبای رادید و عاشق اوشد.
چند ساعتی باهم قدم زدند
که ناگهان بنز گران قیمتی جلوی پای دختر ترمز زد.
دختر به پسر گفت : خوش گذشت ولی نمیتوانم تا آخر عمر پیاده باشم.. بای...
سوار ماشین شد و راننده گفت : خانوم لطفا پیاد بشید من راننده این اقا هستم...
نظرات شما عزیزان:
لایک عالیه
يه وقتايي دختر خوب پيدا ميشه پسره گند ميزنه بهش
یعنی وقتیم یه پسرخوب پیدامیشه دختره گندمیزنه بهش
:: موضوعات مرتبط: یه فنجون قصه، دختر آهن پرست، ،